۱۳۹۴ آذر ۲۰, جمعه

برای پسر مبارزم امیر ارشد تاج میر


برای پسر مبارزم امیر ارشد تاج میر




صدام دیگه بگوش خودم هم نمی رسه
گنگم . لالم . خفه ام
 
چرا نمی تونم اسمت رو فریاد بکشم ؟ تو که همیشه کنار منی

درد استخوانهای له شدت . درد کبودیهای تنت
درد چشمهای بازت وقت مرگ . همه ی وجودم رو دردناک کرده .
و صدای شکستن اونها . لحظه های سیاه . سرد و یکنواخت منو . سیاه تر .
صدای نفسهای خواهان زندگی ت از حلقوم له شده ت
در گوش من سمفونی دردیه . که امانم رو گرفته .
هیچ کس فریاد رس نیست .
همه خودشون رو به خواب زدن . نمی خوان بیدار شن .

بذار بخوابن

چرا ؟ چون درد من .... فقط درد منه

با ما در تلگرام دنبال كنيد
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر