۱۳۹۴ آذر ۶, جمعه

خانه ام دستم بگیر



خانه ام دستم بگیر
من در این مهنت سرای بیکسی
باهمه بیگانه ام دستم بگیر
دستم بگیر که زار و خستم
مست و خراب و دل شکستم ...
ساقی باز کن می خانه را
پر شده پیمانه عمر
پر شده پیمانه عمر
«جغرافیای من کجاست
گفتمش بين ما و حضرت دوست
بــازگو از كجـ ـاست تا به كجـ ـا ؟

گفت برداشتن زخود قدمي
گام ديگر نهاده بر دو ســـرا
سومين گام بر در معشوق

اين ره، اين منزل، اين سر، اين سودا!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر