۱۳۹۴ فروردین ۱۱, سه‌شنبه

نه به ديكتاتور ابوداعش زن ستيز

نه به ديكتاتور ابوداعش زن ستيز
تصویری از یک زن موتورسوار در خیابان رباط اصفهان -روز دوشنبه -۱۰ فروردین

ايران- یادداشتی از یکی از مادران پارک لاله به‌مناسبت نوروز در خاوران



یادداشتی از یکی از مادران پارک لاله به‌مناسبت نوروز در خاوران

یکی از مادران پارک لاله یادداشتی در مورد حضور مادران و خانواده‌های شهدای قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال 67 در اینترنت منتشر کرده که در آن از جمله آمده است: جمعه هفتم فروردین 94، من و خواهرم به خاوران رفتیم. معلوم بود قبل از ما نیز تعدادی از خانواده‌ها آمده بودند، چون گلهای تازه و زیبای‌شان بر روی خاک مانند خورشید می‌درخشید و گلهای زرد صحرایی نیز این زیبایی را دو چندان کرده بود.

ما نیز ابتدا جای زهرا و سپس جای مهرداد و بعد هم باقی قسمتها را گل باران کردیم. خواهرم که همیشه به سمت کانالهای قطعه بالایی کشیده می‌شود، درخت انتهای آن قطعه را به زیبایی با گل شب بوی قرمز آراست و با همدیگر هر کجا نشانی از بی‌نشانان بود را گل گذاشتیم.
پرچم جمهوری اسلامی نیز از پشت دیوار خاوران، چون نگهبانی بر جنایتاش ما را نظاره می‌کرد. هر چند جمعه آخر سال نگذاشتند ما خانواده‌ها با همدیگر آن جا را گل باران کنیم، ولی خودشان نیز می‌دانند که ما عزیزانمان را تنها نخواهیم گذاشت و این را حداقل حق دادخواهانه خود می‌دانیم که یاد این جانهای شیفته که به ناحق کشته‌اند را زنده نگاه داریم تا حقیقت روشن شود و پاسخ دهند که چرا و چگونه آنها را کشتند.
بی‌تردید یاد همه آنها در دلهای ما و دیگرانی که حقی برای زندگی دگراندیشان قابل اند، همیشه زنده و گرامی خواهد ماند.

حکیمه شکری پس از اقدام به اعتصاب غذا از زندان قرچک به زندان اوین منتقل شد.



حکیمه شکری پس از اقدام به اعتصاب غذا از زندان قرچک به زندان اوین منتقل شد.



#حکیمه_شکری از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات
۸۸ و از اعضای گروه مادران پارک لاله روز گذشته اعلام کرده بود که در صورت ادامه نگهداریش در زندان قرچک ورامین در کنار زندانیان با جرایم عادی و خطرناک اعتصاب غذای خود را در اعتراض به ادامه نگهداریش در این زندان آغاز خواهد کرد. دژخیمان رژیم در زندان قرچک ورامین صبح امروز با خانواده خانم شکری تماس گرفته و پیش از شروع اعتصاب غذا، اعلام کرده اند حکیمه شکری به زندان اوین منتقل شده است و برای یکشنبه به آنها ملاقات داده می‌شود.
حکمیه شکری، در تاریخ
۲۳ فروردین ماه ۱۳۹۱ در دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه، به اتهام تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی به ۳ سال حبس تعزیری محکوم شد.

۱۳۹۴ فروردین ۱۰, دوشنبه

ترانه زيباي خانم مرجان و آيدا


مهنا دختر پنج ساله حامد احمدي است كه هيچگاه نتوانست در كنار پدر خود باشد و پدرش را فقط از پشت ميله هاي زندان ديده بود .


مهنا دختر پنج ساله حامد احمدي است كه هيچگاه نتوانست در كنار پدر خود باشد و پدرش را فقط از پشت ميله هاي زندان ديده بود .
ساعاتي قبل از اعدام كه به ملاقات پدر رفت او را خونين و زخمي يافت و آخرين نگاه بهت آلود غمناکش، بعد از پرواز «بابا حامد» گویی تا همین الآن به وجدان ما خیره مانده و در قابی از مظلومیت، انسان را به تظلم می‌خواند. نگاهي كه شعرها را فتح کرد و در ترانه‌ ها مترنم شد .
مهنا از سر شب تا سحر خونين در حاليكه در سرماي استخوان سوز بيرون زندان بدن نحيفش مي لرزيد ، چشم انتظار روزنه اميدي بود كه حكم اعدام پدر اجرا نشود...
حامد احمدي به همراه پنج زنداني اهل سنت ديگر بدون هيچ گناهي در حاليكه بارها و بارهاخواستار برگزاري دادگاه علني شده بودند فقط به جرم سني بودن و كرد بودن به مدت پنج سال سخت ترين شرايط نا متصور را در زندان در زير شكنجه سپري كردند و در نهايت اعدام شدند. افشاگري هاي شجاعانه اين دلاوران كرد از درون سياه چالهاي زندان هاي رژيم قرون وسطايي آخوندي و آنچه بر سر زندانيان مي آورند اسنادي ماندگار و تاريخي شده اند كه از تمام عوامفريبي هاي دژخيمان حاكميت منفور آخوندي پرده برميدارد.

من يك آرزو دارم با صداي خانم مرجان


مادر...دستانت را مى بوسم!

مادر...دستانت را مى بوسم! لعنت بر كسى كه تو را به اين وضع گذاشته! لعنت بر فقر!
‫#‏ايران‬ ‫#‏تهران‬ ‫#‏فقر‬ ‫#‏زن‬ ‫#‏خرمشهر‬ ‫#‏يونس‬ ‫#‏اعتراض‬ ‫#‏تظاهرات‬ ‫#‏اهواز‬ ‫#‏خوزستان‬

زندانیِ عقیدتی‌، فاران حسامی



زندانیِ عقیدتی‌، فاران حسامی پس از چهار روز مرخصی به اوین باز میگردد...
عکس از ژیلا بنی یعقوب
بدون شرح !!

ايران-دلنوشته‌ای از پریا، دختر زندانی سیاسی صالح کهندل



دلنوشته‌ای از پریا، دختر زندانی سیاسی صالح کهندل:
پدرم بهار نزدیک است!....بهاری پوشالی که سالی یک بار از خواب بیدار میشود!

بهاری تکراری که تنها جلوه اش چند گل تکراری و حرفا و سنت های فراموش شده است!
بهاری که بوی تکرار میدهد....بهاری که تنها نشانه اش ماهی کوچک و اسیر در تنگی شیشه ای و غمگین است..
و شاید چند شاخه گندم خشک...!شاید بهار را هم به واسطه این گندم ها از جهانی دیگر رانده اند...نمیدانم...
و در آن میان سیبی سرخ که به خود هم فخر میفروشد..در آینه ای خاک آلود...!!!
پدرم بهار نزدیک است...بهار تنهایی حتی...!تنها تفاوت و مرگ عادت در قصه ای کوتاه خلاصه میشود که طنین صدایت را در وجودم می اندازد...ماهی سیاه کوچولو ...همان تکرار به دور از عادت...همان عشق و همان معنای بهار..!!!
بهار نزدیک است در اینجا.. همان بهار پوشالی...بهاری که تنها فخرش شکوفه های غمگین ناشکفته اند..
و صدای آرزوها و دعاهاست که گم میشود در میان فریادها و ناله ها...!!شمع هایی محکوم به سوختن!
پدرم بهار نزدیک است ...این بهار ساختگی اما چندی بعد خاموش خواهد شد...نه از میله های قطور گوهردشت عبور خواهد کرد نه شیشه های کدر اوین...و حتی سوله های تاریک قرچک....را در هم نخواهد شکست و نه حتی...بغض سالیان مراا...
و ااما...پدرم .در قلب ما..بهار نزدیک است...بهار ما! بهار آزادی که زمین را سرشار خواهد کرد از بوی گل های مریم و نیلوفر و نسترن..
بهار ماست که تک تک بغض های فرو خورده و تک تک انفرادی ها را در هم خواهد شکست..بهارما حقیقتی است انکار ناپذیر که از سوی اقیانوسی می آید که سالها پیش ماهی سیاه کوچولویت را روانه اش کردی ...
بهار نزدیک است..بهاری که او وعده داد
خدا....
بهاری که بوی خدا را میدهد....بوی رهایی...و عشقی بی سرانجام.!
در آن روز سیب سرخ در آینه به رقص سبزه ها به دور آسمان خواهد نگریست...بهاری جاودان که من و تو زندگی را با اولین جرعه آزادی...رها و بی بندتر از پیش آغاز خواهیم شد....
بهار ما......بهار است!
تقدیم به بهترین پدر دنیا...
ايران# تهران# زن# فاتحان# زندان# اعتراض# تظاهرات#