۱۳۹۳ اسفند ۲۷, چهارشنبه

زنان ايران، يك قرن مبارزه براي برابري(قسمت هفتم )








زنان ايران، يك قرن مبارزه براي برابري(قسمت هفتم )
در آن ايام شبكه گسترده ساواك بر همه جا سايه افكنده بود و براي سازمانهاي مخفي غيرممكن بود كه به عضوگيري گسترده بپردازند. علاوه بر اين نوپايي جنبش از يكسو و پيچيدگي شرايط از سوي ديگر، چنان بود كه در سالهاي اول، تنها كادرهاي مرد با تجربه زياد در زندگي مخفي مي توانستند در صفوف مقدم نبرد باشند. در اين مرحله زنان بيشتر نقش پشتيباني را براي كادرهاي حرفه اي مقاومت ايفا مي كردند. آنها به كمك هاي تداركاتي مشغول بودند و از طريق ارتباطاتشان با خانواده هايشان به جمع آوري كمك هاي مالي براي هسته هاي زيرزميني  مي پرداختند. آنها اين فعاليت ها را با راندمان بيشتري نسبت به مردان ميتوانستند انجام دهند زيرا ساواك كمتر روي آنها حساس بود.
يكي از فعال ترين زنان در ميان مجاهدين در آن سالها فاطمه اميني بود. وي يك آموزگار 31 ساله و فارغ التحصيل دانشگاه مشهد بود. او فعاليت هاي سياسي خود را در سال 1963 آغاز كرد و درسال 1970 به عضويت مجاهدين درآمد. فاطمه ارتباطات زيادي با شبكه خانواده هاي مجاهدين داشت و بسياري از هواداران را ميشناخت. وي همچنين با اعضا مجاهدين كه در زندان بودند در تماس بود. او نهايتاً بر سر يك قرار دستگيرشد و تحت شكنجه قرار گرفت. ساواك قصد داشت كه وي را وادار به اعتراف كند. وي بمدت 5 ماه و نيم  شكنجه ها را تحمل كرد ولي لب نگشود. در اثرشكنجه ها، فلج شد و نهايتا هم زير شكنجه به شهادت رسيد.
فاطمه البته تنها زني نبودكه برموانعي كه برسرراه فعاليت زنان وجود داشتند،فائق آمدند.مهرنوش ابراهيمي از سازمان چريكهايي فدايي خلق اولين زني بودكه درسپتامبر1971دردرگيري خياباني باساواك شاه به شهادت رسيد.
ولي مشهورترين زن عضو مقاومت در آن ايام اشرف رجوي بود. او كه يك دانشجوي فيزيك دردانشگاه صنعتي شريف بود، فعاليت هاي خود را در سال 1970 آغاز كرد و در موارد بسياري از تور ساواك گريخت. همسر اول وي كه يك عضو مجاهدين بود بدست رژيم شاه اعدام شد. در چند نوبت وي توسط ساواك بازداشت شد ولي توانست آنها را خام كرده و فراركند. وي از شهري به شهر ديگر ميرفت و هسته هاي مخفي زيادي را پايه ريزي نمود. سرانجام در اثر يك انفجار در مخفي گاهش در شهر قزوين بشدت مجروح شد و ساواك  توانست او را دستگير كند. وي به زندان اوين برده شد و تحت شكنجه قرار گرفت. در جريان شكنجه و درحاليكه بوي پشت سر هم سيلي ميزدند، دماغش شكست و پرده يكي از گوشهايش پاره شد. وي تا آستانه انقلاب ضدسلطنتي در زندان ماند و با آخرين دسته از زندانيان سياسي آزاد شد.
در آن روزها اين زنان قهرمان فعاليت هاي خود را دور از چشم مردم پيش ميبردند.  آنها تعهد خود را دستيابي به  حقوق خود و حقوق تمامي ميهن از طريق مبارزه شان پشت ديوارهاي بلند زندان اوين و ديگر زندانها نشان دادند، جايي كه دركنار همرزمان مردشان مورد شكنجه قرار  گرفتند. در آن زمان  چشم انداز پيروزي بسيار دور به  نظر مي رسيد و شاه به نظر شكست ناپذير ميآمد.
انتخاب كارتر در سال 1976 و سياست «حقوق بشر» او كه بدون شك معني اش اين بود كه شاه مقداري خفقان را كاهش دهد و نيز گسترش فساد در دربار به پديده كاملاً‌ جديدي راه برد. جنبش دمكراتيك به نقطه انفجار رسيد و هيچ چيز نتوانست مانع آن بشود. در سراسركشور تظاهرات و اعتراضات آغاز شدند و ميليونها نفر به خيابانها ريختند. در اين ميان زنان پيشتاز بودند. پژواك آن زنان پيشتاز در اوائل دهه هفتاد اكنون توسط ميليونها زن ايراني تكرار ميشد.
وقتي كه ارتش شاه به روي يك راهپيمائي مسالمت آميز در 8 سپتامبر 1978 (17 شهريور 1357) در ميدان ژاله تهران آتش گشود و صدها نفر را به قتل رساند، زنان بسياري در ميان قربانيان بودند. ولي اين كشتار تنها خشم آنان را فزون تركرد و اراده آنان را صيقل زد. وقتي رژيم شاه در سال 1978 شروع به فروپاشي كرد و مردم در ابعاد ميليوني به خيابانها ريختند، صدها هزار زن به آنان پيوستند. خانواده هاي زندانيان و شهداي مجاهدين نقش تعيين كننده اي را در سازماندهي اعتراضات عليه نظام سلطنتي، تحصن ها و اجتماعات ايفا كردند. در ماههاي بعدي، شاه و تمدن بزرگش در زير فريادهاي مرگ برشاه دفن شدند و دوران جديدي در ايران با سرنگوني نهائي نظام پيشين آغاز گرديد. ولي انقلاب ضدسلطنتي كه شاهد پتانسيل و توانمندي عظيم زنان در آخرين ماههاي حكومت شاه بود، انتظارات زيادي را براي زنان درآينده و پس از به پايان رسيدن نظام قبلي ايجاد كرد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر