۱۳۹۴ فروردین ۱۰, دوشنبه

مهنا دختر پنج ساله حامد احمدي است كه هيچگاه نتوانست در كنار پدر خود باشد و پدرش را فقط از پشت ميله هاي زندان ديده بود .


مهنا دختر پنج ساله حامد احمدي است كه هيچگاه نتوانست در كنار پدر خود باشد و پدرش را فقط از پشت ميله هاي زندان ديده بود .
ساعاتي قبل از اعدام كه به ملاقات پدر رفت او را خونين و زخمي يافت و آخرين نگاه بهت آلود غمناکش، بعد از پرواز «بابا حامد» گویی تا همین الآن به وجدان ما خیره مانده و در قابی از مظلومیت، انسان را به تظلم می‌خواند. نگاهي كه شعرها را فتح کرد و در ترانه‌ ها مترنم شد .
مهنا از سر شب تا سحر خونين در حاليكه در سرماي استخوان سوز بيرون زندان بدن نحيفش مي لرزيد ، چشم انتظار روزنه اميدي بود كه حكم اعدام پدر اجرا نشود...
حامد احمدي به همراه پنج زنداني اهل سنت ديگر بدون هيچ گناهي در حاليكه بارها و بارهاخواستار برگزاري دادگاه علني شده بودند فقط به جرم سني بودن و كرد بودن به مدت پنج سال سخت ترين شرايط نا متصور را در زندان در زير شكنجه سپري كردند و در نهايت اعدام شدند. افشاگري هاي شجاعانه اين دلاوران كرد از درون سياه چالهاي زندان هاي رژيم قرون وسطايي آخوندي و آنچه بر سر زندانيان مي آورند اسنادي ماندگار و تاريخي شده اند كه از تمام عوامفريبي هاي دژخيمان حاكميت منفور آخوندي پرده برميدارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر