برگرفته از فيس مادر ريحانه –شعله پاكروان
بعد
از دیدار برادرم ، ملاقات تعدادی از زنان مصمم و مهربان و قدرتمند این سرزمین ، دلگرمم
کرد . یکشنبه 18 بهمن ساعاتی را در کنار بهترین دوستانم گذراندم . هر کدام از این زنان
، داستانی دارند پر آب چشم از فرزندانشان که مثل شیر بچه هایی دلیر به میدان رفتند
و هرگز باز نگشتند. بجز سیمین که امیدش ، امید همه ی ماست . سیمین زنی است که به حکم
زندان فرزندش اعتراضی مسالمت آمیز کرد . با نوشته ای بر دست به جمع تحصن کنندگان اوین
و دنا پیوست . برای آزادی امید مان ، بازداشت شد . چند ساعت دیگر هم دادگاهی برای بررسی
پرونده اش برگزار خواهد شد . البته سیمین تنها نخواهد بود . چند نفری همراهش خواهند
بود . صدها دل لبریز از محبت و عشق نیز از دور برایش بوسه میفرستند .
مهمانی
زنانه ی ما ، پر شد از بوسه و آغوش برای سیمین و اکرم که میبایست به دادگاه مراجعه
کنند . اکرم ، زنی که 17 سال پیش همای سعادت از آغوشش پرید و سعیدش گم شد . برای بازجویی
ده دقیقه ای رفت و هرگز بازنگشت . هاشم زینالی ، چند ساعت دیگر در دادگاه حاصر خواهد
شد تا پرسش هفده ساله اش را تکرار کند . سعید من کجاست ؟ اما اکرم حرف دیگری دارد و
آن اینکه : سعید را دزدیدند و پدرش را متهم کردند به جستجوی پسر؟ کجای دنیا چنین جستجویی
مجازات بهمراه دارد ؟ کدام کشور متمدن ، کدام قانون بشری یا الهی جستجو برای یافتن
گم شده را جرم تلقی میکند ؟ تنها در یک صورت چنین میشود و آن اینکه رباینده سعید دست
در دست عدالتخانه ی ناعادل داشته باشد .چقدر زشت است ضرب المثل شریک دزد و رفیق قافله
بودن !!
ما
جمع کوچک زنانه ای داریم که مادرانه در کنار یکدیگریم . دستهایمان بهم پیوسته اند همچون
بند ناف دختران و پسرانمان . ما برای خود آرمانی داریم . ایران بدون شکنجه ، بدون اعدام
. برای رسیدن به این آرمان از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنیم . ما زنان مصممی هستیم که
شعارمان یکی برای همه ، همه برای یکی است . اکنون همه مان در کنار سیمین و اکرمیم
. همچنان که آنان در کنار همه مان بودند . ما ، مادرانه برای امیدواری و سعادت فرزندان
ایران تلاش میکنیم و از پا نمینشینیم .
پ . ن : یک هفته به سفری رفتم که برادرم را بعد از سالهای طولانی
ملاقات کنم . نزدیک 20 سال قبل از خانه پدری کوچ کرد و این دومین بار بود که دیدمش.
شاید شرح این سفر را در زمانی که آرامش داشته باشم بنویسم . در حال حاضر مطالب زیادی
آشفته ام میکند که یکی از آنان یافتن چند نوجوان زیر تیغ است که سن ارتکاب به جرمشان
بین پانزده تا هفده سال بوده . آینان به سن قانونی رسیده و هر شب خواب اعدام میبینند
و با کابوس مرگ از خواب میپرند . پسرانی در زندانهای مختلف ایران . زندانهای پرشمار
ایران .
دوست عزيز سلام
لطفا آدرس
تلگرام من را به دوستانت بده كه عضوتلگرام انها شوم .ممنون از شما .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر