۱۳۹۴ دی ۸, سه‌شنبه

عمق عشق پاك وبى ريا


عمق عشق پاك وبى ريا




پسرکی دو سیب در دست داشت
مادرش گفت:
یکی از سیب هاتو به من میدی؟
پسرک یک گاز بر این سیب زد
و گازی به آن سیب !
لبخند روی لبان مادر خشکید!
سیمایش داد می زد که چقدر از پسرکش ناامید شده
اما پسرک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت:
بیا مامان!
این یکی ، شیرین تره!!!!
مادر ، خشکش زد
چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود..!
هر قدر هم که با تجربه باشید
قضاوت خود را به تأخیر بیاندازید

و بگذارید طرف ، فرصتی برای توضیح داشته باشد .




با ما در تلگرام دنبال كنيد


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر