۱۳۹۴ آذر ۲۷, جمعه

گرفتن جشن تولد در زندان يادی ازمجاهدشهیدطاهره ملکان





گرفتن جشن تولد در زندان
يادی ازمجاهدشهیدطاهره ملکان

شب تولد يكي از مادرها و دوتا از بچه هاي اتاق3 بود. از هر اتاقي دو نفر به نمايندگي بقيه رفته بودند. با اينكه چراغ خاموش بود، همه دور هم نشسته بوديم و يكي از بچه ها شعر مي خواند و چند تا از بچه ها با سوت آهنگي را مي زدند. يكدفعه در باز شد. راحله (از زنان پاسدار) جلو در سبز شد و شروع كرد به داد زدن كه: "به به، خوب جمع تون جمع است".

طاهره ملكان بلافاصله جواب داد: "ولي تو كم نبودي". يكي از مادرها گفت: "آه چرا آواز قطع شد؟" راحله گفت: "آخه من اومدم". مادر گفت: "چقدر قدمت شوم بود".
راحله به طعنه گفت: "ميخواين براتون چاي بيارم، شيريني بدون چاي فايده نداره". طاهره جواب داد: "آخ واقعاً كه احتياج داريم ولي بگو داغ و بدون كافور باشه". و همه خندیدند.
راحله خيلي عصباني بود. اتاق همچنان تاريك بود. كيكي كه درست كرده بودند به شكل يك پرنده بود. بردش جلو نور پنجره كه بهش نگاه كند.
طاهره پريد و آن را از دستش گرفت و گفت: "به اين راحتي نميذاريم پرش بدي، حالا حالاها با پرنده ها و كبوترها كار داريم". مدتي بعد خود طاهره هم پر كشيد و رفت».
طاهره ملكان، متولد تهران، دانش آموز دبيرستان بود. او 23 سال داشت که اعدامش کردند.
این مطلب را به اشتراک بگذارید
با ما در تلگرام دنبال كنيد
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر