۱۳۹۴ دی ۷, دوشنبه

از دل نوشته مادر امیر ارشد ششم دی ماه


از دل نوشته مادر امیر ارشد ششم دی ماه
...................
برای پسر مبارزم . امیر ارشد تاج میر






به تو گفتم : از ایران برو
گفتی : کجا
گفتم : هر جایی غیر از اینجا
گفتی : با دلم چه کنم ؟ هیچ جا وطن نمی شود
گفتم : هر کجا آزادی باشد آنجا وطن است و وطن دل . دل درون قفس چه سود ؟
گفتی : اینجا را آزاد می کنیم
گفتم : چگونه
گفتی با یاری هموطنانم . همزبانانم . همدردانم
گفتم : آنها در لاک خود فرو رفته اند
گفتی : آن لاک سپری است برای روز موعود
گفتم : تنها سپر کافی نیست . شمشیر می خواهد
گفتی : خون می دهیم اما خون نمی ریزیم / جان می دهیم اما جان نمی گیریم
ما با همیم و در کنار هم به شمشیر نیازی نیست . ایران را دوباره می سازیم
امروز تو به قولت عمل نموده ای .< جان داده ای و خون داده ای
اما هموطنانت / همچنان در لاک خود فرو رفته اند
زیر سپری بدون شمشیر . برای روز موعود




با ما در تلگرام دنبال كنيد



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر