"بنـــــــام مــــــــــــــــادر"
پــا به پـای غـم من پیـر شـد و
حـرف نـزد
داغ دید از من و تبخـیر شـد و حـرف
نـزد
شب به شب منتظرم بود و دلش پر آشوب
شب بـه شب آمـدنم دیـر شد و حـرف
نزد
غصـه میخـورد کـه مـن حـال خرابـی
دارم
از همین غصه ی من سیر شـد و حـرف
نزد
وای ازآن لحظه که حرفم دل او را
سوزاند
خیس شدچشمش و دلگیر شد و حرف نزد
صـورت پر شده از چیـن و چـروکش یعنی
مـــادرم
خستـه شد و پیـر شد و حرف نزد
بامادر
تلگرام همراه باشيد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر