۱۳۹۴ آذر ۱۰, سه‌شنبه

"بنـــــــام مــــــــــــــــادر"





"بنـــــــام مــــــــــــــــادر"



پــا به پـای غـم من پیـر شـد و حـرف نـزد
داغ دید از من و تبخـیر شـد و حـرف نـزد
شب به شب منتظرم بود و دلش پر آشوب
شب بـه شب آمـدنم دیـر شد و حـرف نزد
غصـه میخـورد کـه مـن حـال خرابـی دارم
از همین غصه ی من سیر شـد و حـرف نزد
وای ازآن لحظه که حرفم دل او را سوزاند
خیس شدچشمش و دلگیر شد و حرف نزد
صـورت پر شده از چیـن و چـروکش یعنی
مـــادرم خستـه شد و پیـر شد و حرف نزد 


بامادر تلگرام همراه باشيد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر