۱۳۹۴ فروردین ۲۶, چهارشنبه

زنان ايران، يك قرن مبارزه براي برابري(قسمت دوازدهم )




زنان ايران، يك قرن مبارزه براي برابري(قسمت دوازدهم )
صدور بنيادگرايي و گسترش زن ستيزي را از سه جهت ميتوان مورد توجه قرار داد:
اول اينكه صدور وگسترش بنيادگرايي اسلامي مبتني بر حاكميت بنيادگرايي در ايران است و رژيم ايران از روز نخست هيچوقت پنهان نكرده كه استقرار حكومت جهاني اسلام يك هدف استراتژيك براي اين رژيم است. خاتمي، رئيس جمهور سابق رژيم، گفته است:”در استراتژي حفظ انقلاب اسلامي ما بايد به بَسط نگاه كنيم و نه بهحفظ.“
دوم اينكه بنيادگرايي اسلامي با دنياي معاصر سازگاري ندارد، لذا در هر شرايطي بقاي خودش را در تهاجم و گسترش به ساير كشورها جستجو ميكند. بهمين خاطر بود كه خميني ٨سال بر ادامة جنگ با عراق اصرار كرد و ميگفت »جنگ ماية حيات « و »صلح دفن اسلام « است.
اما سومين جنبه يي كه بايد در امر صدور بنيادگرايي مدنظر داشت زمينه ها و بسترهاي مناسب رشد آن در دهه هاي اخير است. دو عامل بسيار مهم در اين زمينه، يكي فروريختن اتحاد شوروي سابق است و ديگري پايان ناسيوناليسم عرب بر اثر بحران و جنگ كويت. همين كه اولين علائم تزلزل در اتحاد شوروي ظاهر شد خميني در نامه يي كه در سال ١٩٨٨ به گورباچف، رهبر اتحاد شوروي، فرستاد او را دعوت به اسلام كرد! هر چند اين اقدام از نظر ديپلوماتيك، سبكسرانه به نظر ميرسيد اما بيانگر رويكرد آخوندها براي پيشبرد نيات بنيادگرايانه بود.
در اولين سالهاي دهه ٩٠، مقاومت ايران تأكيد ميكرد كه »بنيادگرايي اسلامي تهديد جديد جهاني» است. متأسفانه عده كمي در آن زمان اين بحث را جدي گرفتند اما گذشت زمان و فجايع تلخي مثل ١١ سپتامبر ٢٠٠١ وضعيت در افغانستان و عراق و وضعيت مسلمانان در كشورهاي غربي ،صحت ارزيابي مقاومت ايران را تأييد كرد.
امروز در كشورهاي مختلف جهان تهديد از ناحية بنيادگرايان عليه حقوق و آزاديهاي زنان به طور كيفي افزايش پيدا كرده است. در برخي كشورها حتي از قوانين زن ستيزانة رژيم آخوندي الگوبرداري كرده اند. مجازات سنگسار بعد از آنكه رژيم آخوندي آنرا در ايران اجرا كرد در برخي كشورها ظاهر گرديد. حجاب اجباري و سلب حق انتخاب پوشش نيز از ايران به بسياري از جوامع مسلمان صادر شد.در كشورهاي غربي بنيادگرايان ميخواهند رويارويي كاذبي بين فرهنگ اسلامي و غربي ايجاد كنند. موضوع زنان جديترين سوژه اين چالش فرهنگي است.
گزارشهايي كه از وضعيت بخشهايي از زنان مسلمان در كشورهاي غربي ميرسد، تكان دهنده است.
دهسال قبل نميشد تصور كرد كه زناني حتي به قيمت از دست دادن جان خودشان حاضر نشوند به وسيله پزشكان مرد معالجه بشوند ولي امروز با اين پديده مواجه هستيم. در حاليكه در فقه اصيل اسلامي، كه اصل ساده و راهگشاي آن كلمه قرآني »يسر « به معني سهولت و ساده گرفتن است، طبق آيه صريح قرآن به هنگام بيماري تكليف روزه گرفتن هم از فرد بيمار ساقط ميشود. بر همين منوال، پذيرش خطر جاني به خاطر اينكه طبيب مرد است يا زن پسنديده و مجاز نيست.يعني به هنگام بيماري و خطر جاني، مراجعه به طبيب چه زن و چه مرد، مجاز و بلامانع است مگر اينكه كسي قصد و غرض ديگري داشته باشد.
اما اين يك واقعيت است كه اكنون مي بينيم زنان مسلمان در كشورهاي غربي به خاطر نداشتن يك آلترناتيو قابل قبول ديگر در دافعه شرايط و وضعيت موجود، به آن سوي طيف ميگريزند. يعني در دافعه بي بندوباري و لجام گسيختگي جنسي، به تحجر و قشري گري پناه ميبرند. تن دادن به انديشه ها و عملكردهاي بنيادگرايان بطور اجتماعي، قبل از هر چيز حسرت اجتماعي و تاريخي نسبت به فقدان رويكرد رهايي طلب انساني را بازتاب ميكند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر