۱۳۹۳ اسفند ۱۲, سه‌شنبه

زنان ايران، يك قرن مبارزه براي برابري(قسمت اول )



زنان ايران، يك قرن مبارزه براي برابري(قسمت اول )
سرنوشت تراژيك زنان درايران امروز بيانگر تسليم آنان درمقابل ملايان نيست بلكه نشان مي دهد ملايان تاكجا سركوب زنان را براي ادامه حكومت خود حياتي يافته اند. چنين كينه ورزي عليه زنان، كه براساس استانداردهاي امروزي برابرآپارتايد جنسي است، بيش از پيش نشان مي دهد كه ملايان مي بايد سرپوش سفت وسختي را به هربهائي عليه انفجاري ترين نيروي جامعه حفظ نمايند كه مكرراً وبه نحو بارزي جنبش هاي مختلف مردمي درايران را دريك قرن گذشته تحت تاٌثيرقرارداده است.
زنان ايران همواره نقش مهمي را درجامعه خودشان ايفا كرده اند و مقاومت آنها  مترادف با مبارزات  اين كشور براي دمكراسي وحقوق بشركه قدمت آن به اولين روزهاي قرن بيستم برمي گردد، مي باشد. آنان اولين زنان در جهان اسلام بودند كه مبارزه را براي حق ابراز نظر و موقعيت مساوي در جامعه آغاز كردند.
ويليام مورگان شوستر آمريكائي كه در اوائل قرن بيستم در ايران  زندگي مي كرد در1912 در كتاب خود به نام اختناق در ايران نوشت:
‌‌«از سال 1907، زنان ايران تقريباً به مترقي ترين اگر نگوئيم راديكال ترين زنان جهان تبديل شده اند. اينكه اين نكته ايده هاي قرون و اعصار را درهم مي پيچيد تفاوتي در داستان نمي كند. اغراق نيست اگر گفته شود كه بدون نيروي قدرتمند اخلاقي اين زنان، جنبش انقلابي كه عاري از ستاره و كوتاه مدت بود، در همان اوائل به يك اعتراض بدون سازمانيافتگي تبديل مي شد. زنان براي زنده نگاه داشتن روحيه آزادي تلاش فراواني كردند. آنها كه خود از سركوب مضاعف سياسي و اجتماعي رنج مي بردند، بيشتر (از مردان) علاقه داشتند تا به ايجاد يك جنبش ملي دست بزنند. در مبارزه شان براي آزادي و بيان آن به شيوه مدرن، آنها بسياري از مقدس ترين رسومات را كه سالها اين جنس (زن) را در سرزمين ايران به بند كشيده بود، درنورديدند».
نقش قابل توجه زنان در جنبش هاي اجتماعي در ايران سالها قبل از قرن نوزدهم آغاز گرديد.
 پس ازگسترش اسلام به ايران، از تلاقي ناسيوناليسم ايراني با انديشه عصيانگر شيعي، نهضت هاي آزاديخواهانه بسياري سر برآوردند كه عليه نظامهاي حاكم برشوريدند. زنان بطور فعالي در بسياري از اين جنبش ها منجمله قيام اسفبار در نيشابور، استاد سيس در ماوراءالنهر، بابك در آذربايجان، سربداران درخراسان  ايفا كردند.  
اما با بقدرت رسيدن سلسله صفويه (1502-1736) كه يك برداشت ارتجاعي از اسلام  داشت، افول جنبش هاي ترقي خواه و بالطبع شركت زنان در پهنه  اجتماع را بدنبال داشت.
سالهاي پاياني قرن نوزدهم و آغاز قرن بيستم كه شاهد پاگرفتن جنبش هاي زنان در اروپا و آمريكا بود به زنان ايران كه پتانسيل آنها  براي مقاومت بسيار فراتر از مردان بود انگيزه داد.
اولين شورش از اين دست، دقيقاً يكصد سال پيش در جريان جنبش تنباكو رخ داد. وقتي در سال 1985، شاه قاجار، ناصرالدين شاه، امتياز انحصاري دخانيات را به شركت انگليسي رژي واگذار كرد، مردم بشدت مخالفت كرده و استفاده از تنباكو را تحريم كردند. اين امر شاه را واداركرد تا اين موافقتنامه را لغو كند. زنان ايران پيشتاز اين مقاومت بودند. در اوج اعتراضات، امين السلطان، صدراعظم وقت تلاش كرد مردم را با ارعاب مجبور به پايان بخشيدن به شورش بنمايد. اما صدها زن به او تهاجم كرده و به شوهرانشان گفتند كه اين التماس ها را قبول نكنند. حتي در دربار شاه نيز زنان با موافقنامه مخالفت كردند و قليان ها شكستند و به تحريم پيوستند.
ابراهيم تيموري دركتاب خودش، تحريم تنباكو، مي نويسد: «جديت زنان در اين جنبش بحدي بود كه پس از اعلام تحريم تنباكو زنان پيشقراولان تظاهركنندگان بودند كه بسوي قصر ناصرالدين شاه حركت كردند. وقتي از بازار مي گذشتند، زنان مغازه ها را بستند و يك اعتصاب سراسري ايجاد كردند».

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر